بچها امروز دیدم جاریمو خواهرشوهرام بعدازظهری رفتن خونه یکی از فامیلاشون که همه جمع بودن.منم اونجا بودم ولی اصلا بهم یه تعارف هم نکردن ولی واسه جاریم ۱۰بار زنگ زدن بیا دیگه ما منتظرتیمو از این حرفا.اخه چرا با من اینطوری میکنن؟بخدا من اصلا هیچ بدی و بی احترامی نکردم بهشون چرا انقد با من بدن؟خیلی دلم گرفته از امروز تا حالا
محل نده بهشون سرت درد میکنه واسه جنجال؟؟
آخی ولشون کن خودت برو بیرون منم دلم گرفته خسته شدم از کنج خونه نشستن.
بدرک بابا
عروس اولی؟
چی بگم خواهر،شاید خلق و خویه اون جاریت بیشتر شبیه اوناس باهاش حال میکنن،سلیقش مث اوناس و کلا شخصی مورد نظرشونه
منم مث توام
ادم باید یاد بگیره توقعاتشو از بقیه کم کنه تا ناراحتی ها و اعصاب خردی های خودشم کم بشه
اگ شوهرت باهاته و باهم خوبین غم نداشته باش
میدونین چیه؟خانواده شوهرم خیلی مرد سالارن و همه مخصوصا مخصوصا جاریم از شوهرش خیلی خیلی حساب میبره ولی شوهر من شاید اخلاقای بدی داشته باشه ولی هرمشکلی داشته باشیم تو جمع خیلی بامن خوبه و خیلی خیلی به من محبت میکنه کلا شوهرم میگه اینا چشم ندارن ببینن من انقد باهات خوبم ولی من اصلا نمیتونم اینطوری فکرکنم.
منم خیلی دلم گرفته ازینهمه تنهاییم توخونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
