البته ببخشید من فقط نظر خودمو گفتم
قصد جسارت نداشتم
عزیز دلم
من نمیگم ایراد نداره که
ازمقایسه دوتا متن پرواضحه که منظورم این بود اونزمان با حداقلهای مادی اخلاقیات و دلخوشیها بیشتر الانه
الان که دنیامون پیشرفت کرده...
اصلا قصدتوجیه کردن وضع اقتصادی نبود...اینکه چقد پیچیده شده دنیای اطافمون...فرهنگمون...دلخوشیهامون....سطح فکرمون....وصد البته قناعتمون
من اصلا قصد توجیه ندارم و علم سیاسی واقتصادی چندانی ندارم ولی همین ظاهرو که میبینم تجملاتی که ما داریم توی کمتر کشور خارجی دیده میشه....
چرا باید خودمان را با دهه شصت مقایسه کنیم وقتی تمام دنیا رو به پیشرفته؟؟
مثل این میمونه بری دانشگاه دوباره بگن از کلاس اول شروع کن
ولی توی اون دوران دلامون بزرگ بود و دلخوشی هامون بیشتر ولی الان چی!!
دقيقا گوني گوني پياز و سيب زميني ميگرفت بابام پشت بام ميريختيم خراب نشه هر بار يه سبد مياورديم پايين
جاميوهاي پر از تخم مرغ برد كارتني خريده ميشد
برنج سال خريده ميشد سفر عيد و تابستونمون هم به جاي خودش محفوظ بود عسل و كره محلي و گردو و بنشن و گوشت رو ميرفتيم اردبيل سالم و طبيعي برا كل سال ميخريديم و برميگشتيم
بابام فرهنگي بود و مادرم خونه دار فقط همون حقوق والسلام تعدادمون هم زياد هميشه هم مهمونداشتيم
دقیقا منم یادمه
بعضی چیزا اصلا پولی نبود
مثلا انجیر و خرمالو و توت انقدر زیاد بود که هر کی داشت واسه همسایه هم میبرد
یا مثلا نخودچی کشمش اصلا قیمتی نداشت ولی الان همه ی اینا جز گرونترین هاست
البته بعضی چیزها هم بخاطر تحریم های دوران جنگ کم بود ولی گرون نبود مثل همون شامپو و تاید
یا مثلا مدرسه دولتی واقعا دولتی بود هیچ هزینه ای نداشت.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
