به هر حال چون پسر عموتونه حتما تا حد زیادی با اخلاق خونوادتون آشنا هست ولی شما نگی بهتره ...حالا خیلیم طوری نشده تو فکرش نباش
شوهرمنم عاشقم بودوقتی بدیهای بابام رو بهش میگفتم همش دلداریم میداد وبااین حال بابامو فوق العاده دوست داشت واحترامشو نگه میداشت بعدچندسال سر اختلافات جزیی پی همون مسائل رو گرفت ورفتاراش هزاربرابر بدتر از بابام شد ویه الگوی فوق پیشرفته از بابام شد.تازه اوائل دعوامنت هم سرم میذاشت بروخداروشکرکن مثل بابات نشدم
به نظرم نگو من زمان عقد انقدر با شوهرم صمیمی بودم همه چیو بش میگفتم الان پشیمونم و البته چیزی بش نمیگم البته اون چیزی به روم نیاوردا ولی ذهنیتش عوض میشه
میفهمم عزیزم. ولی بعضی درد و دل هارو باید به یه دوست صمیمی فقط گفت.
حالا بعضی مسائلو چندسال بگذره، میشه گفت. من الان ۶ ساله ازدواج کردم، خب بعضی چیزا که تو خانوادم اتفاق میفته و واقعا نگرانم میکنه رو به همسرم میگم. و اونم آرومم میکنه. ولی بازم ""همه چیزو نمیگم"" و بعدا هم ده برابرش ""از خانوادم به بهانه های مختلف تعریف میکنم"" که تاثیر منفی تو ذهنش نمونه.
ولی شما که اول راهی اصلا نگو. بزار دیدش خراب نشه.یا بعدا ناخواسته به روت بیاره.
بله خیلی تاثیر داره من این کارو کردم و الان شوهرم بی دلیل با خانوادم حرف نمیزنه چون ذهنیتش رو خراب کردم
این بلادقیقاسرمنم اومده تازه الان همه ی اون حرفایی که توتنهایی وخلوت بهش گفتم میره همه جامیشینه میگه یابخاطرحرفایی که خودم راجب بابام زدم الان دومترزبون داره میگه بخاطربابات نمیخوامت من هردفعه مرگوباهمه ی وجودم تجربه میکنم خداالهی حسرت یه روزخوش به دلش بذاره
نه بد خانواده اتو جلو شوهرت بگو نه بد شوهرتو جلو خانواده ات هر دوش بد هستش چون اخرش یه اتفاقهای می افته میگی کاش نمیگفتم
عزیزم هیچوقت نگووو هیچوقت حتی اگرم از دست خانوادت در حد انفجار باشی.با همین خواهرت که راهنماییت میکنه حرف بزن درددل کن.در مورد چیزای دیگه با شوهرت حرف بزن درددل کن اما خانوادت نه
منم تجربه شما رو داشتم خیلی خیلی خیلی کار بدی هست خیلیییییییییییی من چوبش رو خوردم،حتی بعدا به خانواده ام گفت که من چی گفتم
