شماهم مثل من هستید عیادت مریض برید یا تلویزیون دکتر حرف بزنه یا درمونگاهی بیمارستاتی برید همش فکر میکنید ادن علایم رو دارید یا صدای تلویزیوت گن حتما رو عدد زوج یا فرد باشه یا اب رو که میبندیدرو گرم یا سرد ببندید قوانین ذهنی برای خودتون بسازید و همیشه درگیرش باشید خسته شدم دیگه کاش میشد اینجوری نباشم
خیلی وقتا دوست دارم اینکارارو نکنم ولی نمیشه البته همسرم از بیشترش خبرنداره ولی همون تعداد محدود هم میبینه سرزنش میکنه و گاهی اوقات میخنده دوست نددرم بچه م هم اینجوری بشه حتی ت تایپ کردن این مطلب هم کلیوسواس دارم بچه ها اگر راه حلی هست خواهش میکنم بگید
من از وقتی بچم بدنیا اومده در مورد اون استرس گرفتم . هیچ مشکلی نداره ها اما من همش،گریه می کنم چرا ا ...
من اولا شبا که تاریک بود همش دستمو میگرفتم جلوی بینی ش ببینم نفس میکشه گرما میخوره به دستم والانم بیرون که میرم چشمم بهشه طوری که طفلک میخواد بره سرسره میگه مامان تو هم بیا ،استقلال واعتماد بنفسش رو گرفتم
من اولا شبا که تاریک بود همش دستمو میگرفتم جلوی بینی ش ببینم نفس میکشه گرما میخوره به دستم وال ...
دقیقا من همین چند لحظه پیش این کارو انجام دادم. باورت میشه ۲۶ روزه بدنیا اومده شبا چراغ اتاقو خاموش نکردیم. امسب شوهرم به زور اومد خاموش،کرد منم هی چراغ گوشیمو روشن می کنم ببینمش . تا صبح هم که شونصد دفعه بلند میشم تا دستشو تون میده تا ی نفس عمیق میکشه می ترسم رو تخت خودش بخوابونم. کلا دیووونه شدم با این کارام