با برادر شوهرم دعوام شد اولش اون شروع کرد خونه ای که داخلش زندگی میکنیم مال پدرشوهرم هست طبقه پایین ما هستیم طبقه بالا اونا هستن حدود دوسال هست که برادر شوهرم گیر داده میخام بیام پایین ولی شوهرم مخالفت میکنه موقع ساخت خونه شوهرم خیلی زحمت کشید نصف پول ساخت طبقه پایین دادیم که قرار شد پدر شوهرم بهمون پس بده ولی هنوز یه مقداریش مونده
الان حدود دوسال هست که جلو همه خودش با زنش میگن ما خسته شدیم میخایم بیایم پایین اما امشب داشت با شوهرم.حرف میزن سر یه موضوع دیگه یه برادر شوهرم بحثو کشوند به خونه من دیدیم سر وصداشون رفت بالا رفتم ببینم چی شده شوهرم بهم گفت تو برو تو منم ترسیدم دعواشون بشه امدم بالا زنگ زدم به برادر شوهرم گفت تو بیا برو خونت یه دفعه در امد گفت همش تقصیر تو هست تو آبروی ما رو بری تو دیشب که من گفتم رفتی گذاشتی تو دست شوهرت
بهش گفتم من دیشب شوهرم سر کار بوده شب کار بوده صبح که امده گرفته خوابیده دوباره ظهر رفته من اصلا ندیدمش که بهش حرفی بزنم چرا ناحق میگی به من میگه خبر چین خیلی نارحتم ما پنج ساله پیش هستیم من هیچ وقت خبری نبرم و بیارم
در صورتی که برادرشوهرم با زنش صدبار جلو همه این حرفو زدن که ما میخایم بریم پایین خسته شدیم الان به من میگه تو رفتی شوهرت پر کردی منم گفتم قران بیار من دست میزارم روش من نگفتم تو خودت هر ساعت جلو همه میگی