2777
2789
عنوان

بی محلی شوهرم به مهمون

1550 بازدید | 27 پست

سلام خانوما منو شوهرم دختر خاله وپسر خاله هستیم  پدر بزرگ ومادر بزرگ مادریمون از شهرستان اومدن ..فردا دعوتشون کردم بیان خونمون سه تا خاله هام با مادرشوهر خودم وخواهرمم هستن..شوهرم وقتی مهمون میاد زیاد حرف نمیزنه درست پذیرایی نمیکنه...همه چی واسه خونه میخره وقتی مهمون میاد ولی پیششون عزت واحترام نمیکنه فرقی نداره حتی اگه خانواده خودش باشن..وقتی تنها هستیم توی خونه خیلی خوبه باهام حرف میزنه توی کار خونه وبچه داری کمک میکنه ولی وقتی کسی میاد بی توجهی میکنه اخم وتخم نمیکنه ولی زیاد صحبت نمیکنه باهاشون ...تنها کمکش به من نگه داری از دخترمه ...چیکار کنم من؟؟فردا یه عالمه مهمون دارم۴۰نفر هستن همه اقوام خودمونن...

ماییم ونوای بینوایی بسم الله اگر حریف مایی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببینم رو رفتاری که بعنوان مهمان باخودش میشه چقدر حساسه؟بعضیا اینطوری هستن از دیگرانم توقعی ندارن.شوهر شما جزء کدوم دسته هستش

به قومی گرفتار شده ایم که فکر میکنند خداوند جز آنها کس دیگری را هدایت نکرده است. 😏😉                    ابن سینا       

شاید خجالتیه نمیتونه تو جمع بگو بخند داشته باشه 

مثلا داداش من اهل تارف و پذیرایی نیست اما ته قلبش معلومه نخوریم ناراحت میشه کلا ادم ارومیه 

اگه اسمم دخی باکلاسه واسه اینه ک فراموش نکنم من زنی بودم ک اوج جوونیمو و شیطنتمو  گذاشتم پای شوهرم چه محبت ها ک نکردم از بهترین لباسها گذشتم از کمترین تا بیشترین خرج گذشتم تا بتونه ب خودش برسه بهترین ماشین خرید مغازه زد من از ارزوهام گذشتم تا ب ارزوهاش رسید 😔 اما جوابم این بود کتک فحش تهمت خیانت و بیرون شدن  از خونم😔 من مادر بودم نتونستم زندگی دخترمو تباه کنم چون پدر خوبی برای دخترم بود نخواستم در حقش ظلم کنم و زندگیش بشه پر از استرس و غم ...دختر من هم پدر میخواست هم مادر پس موندم اماااا شوهرمو از قلبم بیرون کردم الان من یه دخی باکلاسم 😍 انواع لاکارو دارم یه عالمه ماسک و کرم و اسکراپ  انواع لباسا رنگی رنگی یه دختر ژیگول و شیکم یه دختر شاد و خوش رقص دوستای خوب و پایه دور همی و مهمونی من حتی برای خودم کادو هم میخرم  من دیگه از چیزی نگذشتم من خودمو تو محبت کردن ب پای مردی ک لیاقت نداشته بود گم کردم من سخت درگیر شستن و روفتن و شوهر داری و پس انداز بودم خودمو از همه چیز انداخته بودم   ☹️اما الان  این منم یه دختر ک زندگیش واسه خودشو دخترشه😉 ک و ن لق بقیه ک باعث ازارم شدن 😝تنهایی و عشقه 
ببینم رو رفتاری که بعنوان مهمان باخودش میشه چقدر حساسه؟بعضیا اینطوری هستن از دیگرانم توقعی ندارن.شوه ...

بله دقیقا جایی هم بریم براش مهم نیست میزبان چجوری رفتار کنه حتی اگه خانواده من باشن..میگه شاید بنده خدا خسته بوده شاید مشکلی داشته ...گیر نده

ماییم ونوای بینوایی بسم الله اگر حریف مایی

شوهرت کاملا برعکس شوهرمنه شوهرمن‌مهمان دوست فرقی نداره طرف من باشن یا خودش.ولی من اخرای مهمونی دیگه خسته میشم بااینکه بیشترکارهارو شوهرم‌میکنه فک کنم یکم جای ما عوض شد منو شوهرت و توو شوهرم اخلاقامون مث همه😆😆😆

باهاش صحبت  کن شاید کلا اینجوریه ک با بقیه نمیتونه زیاد صحبت کنه ینی اعتماد ب نفس نداره جلو بقیه و ترجیح میده کاری نکنه و زیاد حرف نزنه

چن تا کتاب روانشناسی براش بگیر بخونه

و برا کمک دادنم صداش بزن ک اینکارو کمکم کن 

و چقدر خوب است 😻 که خداوند تــو را فقط برای مــن آفریده است 💍👌💕
خب عزیزم مثلا باهاش حرف بزن بگو بهم تو  پذیزایی کمک کن سر سفره ب مهمونا توجه کن  بنظرم چی ...

اینجور مردا با حرف زدن درست نمیشن . شوهر منم وقتی مهمون میاد ساکته . ۱۴ ساله دارم باهاش حرف میزنم عوض نشده . دیگه اقوام اخلاقش رو پذیدفتن 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز