چند روز پیش عمه شوهرم اومده بود میگفت فرشای خونه رو میشورم شوهرم هی تعارف میکرد که کمک خواستی به من بگو بعد امروز خیلی حوصله م سر رفته بود من ده ونیم شوهرم اومد بدو بدو شام خورد که عمه م زنگ زده بیا کمک شوهرم خونه نیست منم بهش اخم کردم اخه طبقه بالای خونشون اون یکی عمه شوهرم میشینه دوتا پسر بزرگ داره خب به اونا میگفت حسابی حوصله م سر رفته بود الان اومد و رفت به منم گفت تو ام بیا باهم بریم از لجم نرفتم
دیگه شده
از این به بعد سعی کن نره جایی
آخرش میگن حمال بوده براشون
دیدم که میگم
این دوره زمونه مفت کار نکن
چه زرنگ شده
اصلنم خسته نیست
مردا رو بذاری فقط واسه طایفشون حمالی کنن
نمیشه گفت حق چون اتفاق خاصی نیافتاده که بگی حق با کی بود شوهرت کار خوبی میکنه کمک عمش میکنه بالاخره اونهمه فحش میخوره بخاطر عمه بودنش 😉😉😉😉😉
خب عمشه نره؟
به منم تو این کارا کمک میکنه ولی شوهر داره دیگه خودش تقصیر خودشه به همه انقد زیاد رو میده
حالا اگه ما بگیم بیا با هم دو قدم راه بریم میخوان از خستگی بمیرنا، برای فامیلشون میشن سوپرمن
نمیگم نره ولی واجبه شب فرش بشوره میتونست به اون یکی پسرای خواهرش بگه نمیگه زنش تو خونه تنها میمونه
اتفاقی نیافتاده که حق با کسی باشه
تو هیچی نگو. ... خ.ودش میره دست و پاش درد میگیره .. دیگه نمیره
چي ميشه براي عمه اش يدونه فرش بشوره مگه اشكال داره
توام ميرفتي مينشستي بخت خوش هم ميگذشت بجاي تنهايي
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
