2777
2789
عنوان

من و خواستگاران ضايعم و خود ضايعترم😬

| مشاهده متن کامل بحث + 2235 بازدید | 56 پست

 سومي يك اقاي كارشناس بيهوشي كه وقتي مامانم   بيمارستان بستري كردن به خاطر حال  مامانم هي ميومد سمت ما و شماره منو  گرفت( منم فقط چون شبا نميتونستم بيمارستان بمونم و اون اقا گفته بود كه به مامانم سر ميرنه و از حالش خبر ميده يكي دوبار تماس گرفتم) بغدش  كه مامانم مرخص شد تبديل شد به بدترين و سمج ترين مزاحم دنيا😬😹. بهم ميگفت واست جادو ميگيرم هيچ كسي بهت نزديك نشه.  زن من شو  من ١٥٠٠ پول جادو دادم😹همش اينو ميگفت قدشم تا  ارنج من بود  سياه و ...( اي خدا🤧).  اخرش محبوز شدم گوشيو بدم به برادر كوچيكم توجيهش كنه؛😹) 

خدا را در قلب كساني ديدم كه بي هيچ توقعي مهربانند 🌷🌷

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

🤣🤣🤣🤣چه قدر باحالی تو دختر خیلی بامزه تعریف می کنی انشالله که به زودی بختت باز بشه. من خاطره ندار ...

 فدات شم مرسي  اره خلاصه كه ادم درپيت دورم زياد بوده 

خدا را در قلب كساني ديدم كه بي هيچ توقعي مهربانند 🌷🌷
من که پنج شیش تا خواستگار درپیت بیشتر نداشتم.البته خواستگارایی که با شیرینی و دسته گل اومده بودن وگ ...

من همون در حد حرفارو ميگم كه بخندي وگرنه هيچكس و تا خالا راه ندادم خونمون 😸

خدا را در قلب كساني ديدم كه بي هيچ توقعي مهربانند 🌷🌷

من یه خاستگار داشتم لاغر و قدکوتاه و مظلوم چقدرم پسندیده بود اومد حرف بزنیم کلی نقشه داشت برا ایندمون من هی میپیچوندم و چرت و پرت جواب میدادم چون خوشم نیومده بود اون حالیش نبود

پسر کوچولوی دوست داشتنیم طعم خوشبختی رو درکناره تو چشیدم 

خواستگار ضایع نداشتم

ولی یبار یکی تو خیابون جلومو گرفت گفت من چنبار شمارو دیدم عاشقتون شدم

اونوقت قیافه کج و کوله بود با یه عینک ته استکانی

دوستم پیشم بود اینقدر خندید کبود شده بود بنده خدا هی میگفت دوستتون برای چی میخنده

منم هی توجیهش میکردم که قصد ازدواج ندارم

سومي يك اقاي كارشناس بيهوشي كه وقتي مامانم   بيمارستان بستري كردن به خاطر حال  مامان ...

من عاشق سومی شدم چکار کنم

اینم برا اینکه دیگه نپرسید  من کله شق هستم من دانشگاه نرفتم و ازدواج کردم ! فاصله عقد ساده و ماه عسل من تنها ۲۰ روز بوده است !!!! من بعد از ۴ ماه و نیم که از ماه عسلم میگذرد حامله هستم ! من و همسرم با هم اختلاف جدی داریم  و ضمنا من تغییر نکردم فقط از اعتقاداتم حرفی نمیزنم اونم فقط و فقط بخاطر نی نی یار ۵ !!!! در آخرچیپس سرکه ای و من دو نفر هستیم ! برای اطلاعات بیشتر به نی نی یار جهت چک کردن آی پی مراجعه کنید !

چهارمي ( انقدر در پيت زياده دنبال خفن تريناشم) 

واي يكي بود كه   باهاش اشنا شدم  نزذيك يك ماه دوست بوديم و متوجه شدم كه اختلال رواني داره.  نميتونستم هيچ جارو نگاه كنم  ميگفت به كي نكاه ميكني هان به كي امار ميذي و ازين حرفا  مامانشم شماره منو گير اورد بهم زنگ زد گفت دخترم عرفان( اسم مستعار)  فعلا تحت درمانه  سعي كن حالا حالا خا عاشقش مشي( انگار من عاشقش بودم) منم خواستم بهم بزنم ميومد تهديدم ميكرد با ماشين منو مامانمو تعقيب ميكرد واي يبار از تهران تا كرج ( مارو تعقيب كرده بود( يهو. تو خيابون ديدم از دور يكي داره بهم لبخند ميزنه  مارو تا دم خونه عمم تعقيب كرده بود  اينم باز  داداش كوچكترم باهاش صحبت كرد تا دست از سرم برداشت البته بعد ازين كه ٢٠٠ ت پول بنزين ماشينشو بهش دادم) )خاك بر سر گفت پول بنزين ماشينمو كه بردمت گرذشو بده

خدا را در قلب كساني ديدم كه بي هيچ توقعي مهربانند 🌷🌷
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز