2777
2789

سلام ۲۳ سالمه و پرستارم

تنها مشکلی که دارم اینه که از وقتی فهمیدم دوروبرم چه خبره تنها فقط دیدم که پدرمادرم همیشه از همون اول دعوا میکردن و مخصوصا پدرم همیشه با پنج برابر صدای عادی حرف میزنه و مادرمم همش طولش میده تو این ۲۳ سال نبوده دعوا نباشه حتی اگه مشکلیم نداشتیم،مخصوصا از گذشته حرف انداختن و دعوا کردن یه وقتایی فقط بحث یوقتایی جنگ وبزن بزن فیزیکی

حتی برادرام حالت افسرده و عصبی دارن

من خودم مشکل استرس و اضطراب شدید گرفتم و عصبی شدم و قرص های اعصاب مصرف کردم، شده بحث ها و دعوا ها از صب شروع شده تا نیمه های شب و من و خانوادم بی خوابی هایی میکشیم شده دو سه شیفت کار کردم اومدم خونه نتونستم تا صب بخوابم و خواب الود رفتم خسته و کوفته در حالی که میدونستن بیخوابی به کار هممون لطمه میزنه ولی کم نیاوردن اهمیت ندادن و به بحث خودشون اهمیت و ادامه میدادن

کسی هست پدر مادرشون اینطوری باشه یا خانوادشون؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام عزیزم کن یکی از دوستام همینطوری بود البته بابای دوستم معتاد بود...همیشه دذددل میکرد گریه میکرد میگفت شبای ریادی ازباصدای جیغ و دعوای مامان و باباش از خواب پریده...کلا خیلی اذیت بود طفلک ....الان ازش خبر ندارم.

متاسفانه تو ایران تنها راه نجاتت شوهر کردنه،که اونم شانس بیاری عاقل و سر به راهش نصیبت شه

عزیزم استارتر مرد هستن

خدایا نفرین نمیکنم فقط واگذار میکنم به خودت .....خودت مثل همیشه می‌دونی چیکار کنی.... می‌دونم صبر تو چهل ساله
متاسفانه تو ایران تنها راه نجاتت شوهر کردنه،که اونم شانس بیاری عاقل و سر به راهش نصیبت شه

پسره😁

تمــام آرامشــم را مدیـــون همان انتــظاری هستم کـــه دیـــگر از هیــــچکس نـــــدارم ...!  

میفهمم چی میگی خونه ما هم اینجورییه ولی همش تقصیر بابامه 

داداشام بودنی صداش در نمیاد هیشکی خونه نبودنی زورش به مامانم میرسه

بمیرم برا مامانم و امثالش که عمرشون به تباهی گذشت

میشه برای مشکل داداشم (امن یجیب)بخونید🙏

اره دقیقا. منتها اینکه با خودمون هم دعوا میکردن از بچگی تا الان 

. منم از خونه فراری ام کلا یا دانشگاهم دورترین شهر میزدم ک چهار ماهی یبار میرفتم خونه.. البته همون.دو سه روزی هم ک میرفتم داغونم میکردن هم دعوای خودشون هم گیر و بحثا و دعوای ک با خودم میکردن. الانم کارم جای دوریه ک. خوابگاهم همیشه تنها بودم و عصبی و واسه همه تو گاردم و تعداد دوستام خیلی کمن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   aeeil  |  11 ساعت پیش
توسط   ملیس۲۳  |  9 ساعت پیش
توسط   edctctvunikabcd  |  1 ساعت پیش