ی ماهه شکم درد دارمو موقع نزدیکی هم شدید احساس درد میکنم،صبی زنگ زدم بشوهرم گفم بیاببرم دکتر،بعدمیگه ساعت ۱۱چ دکتری گفم مطبای تو چند بازبسته میشه ک میگی چ دکتری هس الان،نگو خواهرزادشو برده بوده دکتر،بعد هنو برگشتم زنگ زدم ب ابجیش گفم توم اماده شو باهم بریم.از در تو نیومده دادوهوار راه انداخته میگه پاشو زود باش منم چون دل دردم شدیدشده بود عصبی شدم گفم نمیام چطو تامن میگم بریم دکتر وقت نداری ک دعوامون گرفتو مامانشم برگشت گف تو بخاطر مامیکنی منم عصبی سرش داد زدم گفم دس از سرم بردارین چی از جونم میخایین،اعصاب شدم ازدستتون.