مام تو یه ساختمون زندگی میکردیم جاریا خونواده شوهر همه یه مدل بودن
خیلی اذیت شدم چندسالی ک اونجا زندگی میکردم واقععا سخت بود
ما از شهر دیگه فرهنگهامونم زمین تا اسمون فرق داشت
خداروشکر شوهرم خیلی خوب بود ک تونستم چند سال اونجا زندگی کنم
اونا ب حجابم کار داشتن زندگی سختی بود
الان خداروشکر از اونجا اومدیم شهرمون
انگار از زندان ازاد شدم