حتما برای همه پیش اومده اشتباهی قضاوت کردن . اول از خودم شروع میکنم شما هم بیایید بگید . یه بار شوهرم یه دارویی خریده بود بهش گفتم چند خریدی گفت 80 ولی رو جعبه اش نوشته بود 68 پیش خودم گفتم چه دروغگوعه میخواد بگه من خیلی خرج میکنم برات . کلیم ناراحت شدم .اونکه رفت زنگ زدم دارو خونه گفت اون قیمت قدیم بوده برچسب شو نکندیم . یا یه بار یه مسئله ای رو بهش نگفتم چون ترسیدم بد برخوردکنه ولی بعدش که گفتم خیلی عادی و خوب برخورد کرد.خدا میدونه چقدر حرص خوردم که نگم . خیلی چیزا اینطوری پیش اومده برام . تو این سایتم زیاد میبینم . دیشب یه خانم رو لباس شوهرش لک قرمز دیده بود اومد گفت رژه بعد فهمیده بود لک استمپ قرمزه همه هم گفتن شوهرت مشکل داره خیانت کرده و فلان . یا خیلیا اگر شوهرشون بهشون بخاطر یه مسئله حرفی بزنه همه میان بهش میگن شوهرت شکاکه . زیاد میشنویم : شوهرت شکاکه ، زیر سرش بلندشده ، جاریت فلانه ، فلانی خرابه .
سعی کنیم زود قضاوت نکنیم درباره هرچیزی . شما بیایید از قضاوت هایی که کردید و اشتباه شده بگید تا همه یاد بگیرن نباید قضاوت کرد
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
ی قرص تاخیری تو ماشین همسرم بود گفتم زیر سرت بلند شده بهش
ک بعد فهمیدم اشتباه کردم
خیابان پاییز 🍂 کوچه مهر❤ پلاک ۵ 😄 قسم به تین و عنکبوت به مرغ باغ ملکوت ازته دل برات بگم دنیا فدای تارموت❤ غصه نخور دیووووونه 😄 کی دیده شب بمونه؟😍 بالاخره همه چی درست میشه 😔 درستم نشد تموم که میشه 💔ازبخت بدم آینه فروش شهر کوران شدم💔😔
اخی چقدر بد منم یه بار عقد که بودیم تو کیف همسرم یه قرص پیدا کردم خیلی ناراحت شدم ولی بردم ...
😂😂😂😂ماله من خیلی بد شد واقعا
خیابان پاییز 🍂 کوچه مهر❤ پلاک ۵ 😄 قسم به تین و عنکبوت به مرغ باغ ملکوت ازته دل برات بگم دنیا فدای تارموت❤ غصه نخور دیووووونه 😄 کی دیده شب بمونه؟😍 بالاخره همه چی درست میشه 😔 درستم نشد تموم که میشه 💔ازبخت بدم آینه فروش شهر کوران شدم💔😔
یه بار همسایه همون داشتن بالا پشت بوم کولر وصل میکرد ن ما فقط بالا شیر اب داریم هیچ کس نداره . تعدادشونم زیاده . منم فلکه رو بستم که یه وقت از اب ما نره اونهمه رفتم بالا دیدم همه دارن کار خودشونو انجام میدن با اب کولر خودشون کلی تو دلم خجالت کشیدم
منم تازه عروس بودم اومدم خونه خاله شوهرم واسع اولین بار میدیمشون
خلاصه شوهرخاله شوهرم یکسره چشم از من برنمیداشت. حتی سر شام زیر چشمی منودنگاه میکرد. خیلی معذب بودم. تو دلم هرجی بد و بیراه بلد بودم نثارش کردم. اخرش فهمیدم بنده خدا چشمش مادرزادی انحراف بع چپ داره یعنی وقتی داره روبرو نگاه میکنه مردمک چشمش طرف چپو انگار نگاه میکنه
بیجاره چقد فحشش دادم😅😅😅😅😂
یا از اول دل به رویایی نبند، یا بر این رویای ویران گریه کن