فاطمه بانو من همه تاپيك ها تو دونه به دونه خوندم
شما دختر باهوش و خردمندي هستي
تو همه زمان ها بخصوص نزديك هاي مراسم از ايم مشاجره بين عروس و داماد پيش مياد زياد به دل نگير<
اما البته طرف شما هم آقا پسر كاملا غير منطقي و پر حاشيه سازه بجاي اينكه اگه جاياز دو طرف نقص داشته باشه بپوشونه و با رفتار وكارهاش باعث بشه تعادل برقرار كنه بين دوتا خانواد داره موش ميدونه اين وسط
خواهر من اين افراد فعلا از نظر فيزيكي به بلوغ رسيدن از نظرعقلاني هنوز نه
اما شما هنوز كه مراسم نگرفتيد توي اين فرصت يكبار ديگه با شجاعت حرفاتو بزن نه با اعصبانيت و خشونت با آرامش و بهش بفهمون كارش اشتباهه ومن نميتونم با اينجور رفتارهاي كه ازت سرزده تو اين مدت زير يه سقف زندگي كنم
و بفهمون بهش كه هنوز خانوادت هيچ چيز كه بين شما رد و بدل شده تو اين چند روز رو در جريان نيستن و اگه بفهمن شرايط براش سخت ميشه
داماده ما اینطوری بود خواهرم طلاق گرفت
شما هم خیلی کوتاه اومدی از اول
یه ژست بلندنظرانه و روشنفکرانه ای این جور مواقع به خودت بگیر بگو من زیاد به این جور مقایسه ها اعتقادی ندارم ،اگه این جور رفتارها همیشه به جای هم باشه حالت معامله و داد و ستد پیدا می کنه ، دبگه محبت معنیی نداره اونوقت
شوهرم به تمام این رفت و آمدها و روابط انسانی به چشم معامله و داد و ستد نگاه می کنی متاسفانه این اخلاق بد رو هم از پدرشوهرم داره اون حتی سر مراسم ختم رفتن هم چرتکه میندازه ببینه مرحوم برای مراسماشون می اومد یانه تا این حد
اون انقدر وقیحه ک سخت شدن شرایط براش معنی نداره
یعنی بهتره بگم انقدمغروره ک باوجودی ک منو دوست داره حاضره ازدستم بده ولی قبول نکنه کاراش غلط بودن
نمیدونم همچین ادمی دیدید یا نه
اگه کمی از پدرش حرف شنوی نداشت و نمیترسید تاحالا معلوم نبود چ کارا ک نمیکرد
من بخدا روحم خسته اس
جسمم خسته اس
دلم میخواد فقط بره بیرون از زندگیم
اما در کل چون همسرت همیشه بد دیگران رو به شما میگه احتمالا می خواد به شما ثابت کنه که خودش از دیگران بهتره یا با عرضه تره یا رفتارش بهتره فکر می کنم به تعریف و تمجید بیشتری از جانب شما نیاز داره تا خیالش راحت بشه که تو نظر شما کمتر از دیگران نیست بلکه با ارزشتره
پس تصميمتو بگير جدا شو بنظر من بدر هم نميخورد
اول زندگي تو رو هم وايساديد ديگه حرمتها بشكنه و پرده حجب و حيا پاره بشه فايده اي نداره
