تازه میریم مسافرت پمپ بزین شوهرم پشتش میره ک پول بنزینو اون بده حتی اب معدنی هم ب پدر شوهرم میگفت کارتتو بده حالا شوهر من کم رو اصلا هم خسیس نیست ولخرج هم هست ولی میگه بابامه داره پولاشو کی میخواد بخوره چپ راست کارتشو میگرفت 😝😝من انقدرم خوشم نمیاد بعد اخر مسافرت داشتیم سوغاتی میخریدیم بعد من حساب کردم و پدرشوهرم اینا قبل من حساب کرده بودن بعد مسافرت میگه کل خرجتون با من بود دلم ب این سوعاتیه هست چرا من حساب نکردم گفتم بابا متلک میندازی 😒گفت نه باور کن دلم هست حواسم نبود اخرشم نفهمیدم متلک بود یا واقعی
نه ،مادرش نه سر عقد نه عروسي كادو نداد ،سرويسي كه شوهرم خريده بود سر عقد گفتن مادرش داده 😕😒
اولش فکر کردم داری افعال معکوس استفاده میکنی
ما اون اولا مسافرت که میرفتیم به مامان باباش تعارف میکردیم بیاین بعد موقع رفتن خواهرشوهرم با بچه اش هم آماده بودن. یعنی به خاطر اینکه دیگه تو ماشین جا نمیشد شوهرش رو نمیاوردن.
غیر از مخارج سفر تازه باید خرید هاشون رو هم ما حساب میکردیم.
اونوقت من خودم تا جایی که میشد صرفه جویی میکردم بعد پس اندازم خرج خوشگذرونی اونا میشد
دیگه بعد دو سال قانون رو شکستم و هیچوقت بهشون تعارف نکردیم برای سفر رفتن
ما خودمون بریم اونا نمیان ولی جایز بخوان برن ب ما میگن حتما آره چه معنی داره خرید های اونا رو شما حساب کنی خودتون برین حالشوبرین 😍😍😍😍هر کی خودش حالا من میگم پدرشوهرم بابا داره ندار نیست حساباش پره شوهرم تا حالا نمیگرفت هیچی بی زبون بود الان میبینه اون دوتا چپ راست میچاپن اینم میگه پس من چرا نگیرم😐😐😐من خودم زیاد خوشم نمیاد میگم رو پای خودمون باشیم 😊😊😊😘😘😘
