شوهرم از بچگی سرش تو ماشین بود ۷ ساله بود رانندگیمیکرد
پدرش هم سر رشته داشت و اینم از پدرش یچیزایی یاد گرفته بود و هی که میگذشت میدیدم دائما داره ماشین های مردم رو تعمیر میکنه بدون هیج کلاس و اموزشی نشستم زیرپاش گفتم توک داری ماشینای دوستات تعمیر میکنی خب بیا یه تعمیرگاه باز کن از این راه پول هم دربیار گفت شوخی میکنی
خلاصه اینقد رو مخش کار کردم و تشویقش کردم حتی طلاهامو فروختم ک وسایل اولیه کارش رو خرید و شروع کرد.حالا میگ شغلمو با رئیس جمهوری عوض نمیکنم
کلا عاشق اینه ک دستش تو تعمیر و روغن باشه😆