بخدا باورتون نمیشه اینها یک سوم بلاهاییه که تا الان سرم آوردن نمیدونم چیکار کنم نمیدونم چطور خودمو آروم کنم
جدیدا زیاد از خونه بیرون نمیرم میترسم. تو ذهنم هزارتا سواله من و همسرم وقتی ازدواج کردیم با اینکه هیچی نداشتیم جاریم تو چشمم میگفت حاضرم شوهرم گدا باشه ولی یکم احساس داشته باشه خدارو شکر الان هیچی ازشون کم نداریم از لحاظ مالی شوهرمم خیلی دوستم داره خیلی ناراحته و خیلی سر خورده بخاطر اتفاقات اخیر ولی چیکار میشه کرد هیچی
عزیزمم خب ببین تو میدونی شوهرت دوستت داره و تو فقط فکر خودت و شوهرت و بچه ات باش اصلا فکر گذشته رو نکن شوهرت دوستتداره
عزیزم صبور باش خدا خودش حواسش هست چجوری بزاره تو کاسشون فقط فکرت خوشبختی خودت باش نذار شوهرت ازت ناامید بشه همیشه روحیه تو شاد نگه دارو توهم به اینده فکر کن و ناراحت نباش خدا خودش جوابشونو میده مطمئن باش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
