ی اقایی هست ک اوایلش دوسش نداشتم ولی با گذر زمان احساس کردم خیلی دوسش دارم ایشون خیلی بامن خوش رفتاری میکردن و همش دم از اینکه خیلی عاشقمه میزد و من ی مدتی ارتباطمو قطع کردم ینی بدلیل مشکلات و مشغولیت های زندگیم سراغش نمیرفتم ولی همیشه با یادش زندگیمو پیش میبردم اما ایشونمپ انگار ک اصلا من وجود ندارم هیچ خبری ازم نمیگرفتن ی روز که واقعا دلتنگی بهم فشار اورده بود و داشتم دیوونه میشدم بهشون پیام دادم و ازش پرسیدم چرا ی حال و احوالی ازم نپرسید تو این مدت گفتش که فکر کردم دیگه نمیخای منو و نخاستم اذیتت کنم و حال و روز اونم خوش نبود و درکش میکنم ولی دو سه روزی شده ک اون غیبش زده و همه راه های ارتباطی باهاش خاموشه منم خیلی حال دلم بده انقدر دلتنگش شدم ک قلبم درد میکنه و نفسم تنگ شده همش دعا میکنم یبار دیگه گوشیشو جواب بده تا همه احساساتمو بهش بگم نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم منو دیگه دوست نداره دعا کنید بیاد خیلی حالم خرابه خواهش میکنم دعاکنید برا حال بد قلبم خیلی عاشقش شدم