اگه تایپیکای قبلی مو خونده باشین در جریانین که همش توخونه یچی میدیدم یا یه سروصدایی میومد،الان با دخترم تواتاق بودیم که اومدم برم اشپزخونه اب بخورم یه لحظه انگار تو حال یه ادمکاملا لخت خوابیده بود😑😑
زندگی مثل بازی حکمه، حتما لازم نیست دست خوبی داشته باشی،اگه یار خوبی داشته باشی،بابدترین دست هم برنده ای
بعد شب شد میخواستیم بخوابیم،من دخترم شیر خشکیه،توفلاکس اب جوش ریختم براش گذاشتم که تاصب شیر درست کنم،فلاکسشم زود اب و سرد میکنه،و یه دکمه داره که اون و باید نگه داری تا اب بریزه
زندگی مثل بازی حکمه، حتما لازم نیست دست خوبی داشته باشی،اگه یار خوبی داشته باشی،بابدترین دست هم برنده ای
بعد من شب همش حس سنگینی داشتم خوابم نمیبرد تقریبا پنج صب بود دخترم گشنش شد منم بهش شیر دادم بعد اومدم اب فلاکس و بریزم تو شیشه یکمشیششو بشورم که باز شیر خواست تمیز باشه،همون لحظه حس کردم یکی بعلمه،بعد تمام اب فلاکس و ریخت روم،اب فلاکسم جوش بود،من انقد بد سوختم که فقط میپریدم بالا پایین
زندگی مثل بازی حکمه، حتما لازم نیست دست خوبی داشته باشی،اگه یار خوبی داشته باشی،بابدترین دست هم برنده ای
خب منم چیزی دیدم که خیلی واضح هرکس ببینه میگه جنو به چشمام دیدم ولی بازم اعتقادی ندارم و با قطعیت میگم که فقط یه توهم مسخره بوده. چون واقعا با عقلم جور در نمیاد این مسائل و اصلا نمیتونم قبول کنم.
بعد من شب همش حس سنگینی داشتم خوابم نمیبرد تقریبا پنج صب بود دخترم گشنش شد منم بهش شیر دادم بع ...
چون همه خواب بودن نمیتونستم داد بزنم شوهرم و بیدار کردم اونم رفت روغن اورد زد به پام،جالب اینجاست که دخترم دقیقا بغل من بود ولی رواون یه قطره هم نریخت،
زندگی مثل بازی حکمه، حتما لازم نیست دست خوبی داشته باشی،اگه یار خوبی داشته باشی،بابدترین دست هم برنده ای