سلام دوستان
خواهرم بیست سالشه یه خواستگار داره که اونا هم همسایه قبلیمون هستن خیلی خانواده خوب اروم هستن دو تا داداش هستن پسر تحصیل کرده شغلش هم مسئول یه فروشگاهی هست
دیروز مامانش زنگ زده مامانم برگشته گفته دخترم انقد موقعیت های خوب داشت گوش نداد نرفت الان منم باهاش لج کردم هیچ ربطی به من نداره خودش میدونه هواستگارش کارمند بانک هرچقد من خاله هاش گفتیم قبول نکرد نرفت الان منم هیچ کاری باهاش تدارم
حتی اصلا به پدرم هم نگفته که زنگ زدن واسه خواستگاری خواهرمم یکم خوشش میاد از این ها، ولی مامانم اینجوری کرده خیلی خحالت زده شدیم بتظروتون چیکار کنیم