چقد خوبه ماها همدیگرو نمیشناسیم . راحت درد و دل میکنیم .امشب پدرشوهر م اینا رو دعوت کرده بودم شام پسرم پشت سرشون گریه کرد بچمو برداشت برد گفت ببرم میارم نیاورد برده خونشون اینقد گریه کردما خیلی اذیتم کرده خیلی الان یه کم خدا کمک کرد آروم شدم هیچوقت بهش بی احترامی نکردم امشب زنگ زدم گوشیش در دسترس نبود زنگ زدم برادر شوهرم گفت خوابیده . گفتم بهش بگو خیلی ناراحت شدم بچمو بردی بگو بچه بد عادت میشه بچه ها دلم بدجور شکسته
خودتون میرفتین دنبالش
دخترعموی من پشت سربابام گریه میکنه همیشه با خودش میاره خونمونم میخوابه . عیبی نداره که بابابزرگش بوده دوسش داره
نذار ببرنش بد عادت میشه ولی چن بار پشت سر کسی گریه کنه میفهمه هر کی میاد باید بره و اون باید خونه بمونه دفعه بعد نذار بره
دیگه خودتون باید طی عملیاتی انحتاری پدر شوهر رو راهی میکردین ک بچتون متوجه رفتنش نشه
و گریه نکنه
دل شکستن نداره ک این چیزا
نباید میذاشتی ببره اشکال نداره خودتو ناراحت نکن جا بدی نرفته
الان اشکالش چیه!؟
خودتون تاحالا خونه پدربزرگتون نموندین؟؟
مابچگیامون همش اونجا بودیم
حالا این که عیب نداره
و چیز بدی نیست
بچه خواسته بره
رفته
حتما نمیخواسته برگرده اونا هم نیاوردنش
بعدم خونه پدر بزرگشه
جای بدی که نرفته
تو مدیریت کن
یه وقتایی نیازه بچس
حالا یکی دوبار اشکالی نداره ک
دیگه گریه کردن و ناراحت شدن نداره گلم حتما حوصله نداشته بیاره خودت میرفتی دنبالش
اشکالش اینکه پدرشوهرم خیلی تو زندگیمون دخالت میکنه پسرم هیچ سه سالش نشده
برادر زاده منم همینجوریه انقد بدعادت شده الان ک اصلا پدرو مادرشو نمیخواد کلا وابسته پدربزرگشه حاضره پیش پدربزرگش تنها بمونه ولی با پدرومادرش نره خونه خودشون خیلی کار بدیه نزار واسش عادت بشه سعی کن وابستگیش بیشتر از هرکسی ب خودت باشه والا اینجورس خیلی سخت میگذره
حالا بچه منم برعکسه . با مادرشوهرم نرفت بیرون دیدم تو پله گریه میکنه
صدام زد فرزانه بیا ببر تحفه تو
واقعا ناراحت شدم از کلمه تحفه. رفتم بچه رو بگیرم تو روش نگاه نکردم
اره راس میگید من خیلی وابستم به پسرم . نمیدونم شاید من نباید ناراحت بشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
