2777
2789
عقد کرد ن  ولی داماد اونی که تو حجره دید نبود

عکس العملش چی بود وقتی متوجه شد اون پسره نبوده؟  به خدا از فضولی دارم دق میکنم

وقتی داری گناه میکنی چرا همیشه چپ و راست رو نگاه میکنی؟ یک 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شما که 22 صفحه خوندید عقد کردن با هم؟  داماد همون پسری بود که لیلی تو حجره دیده بودش و ازش خوشش ...

نه اون پسره دوست مهران بود 

شب حجله بعداز انجام اون کار اعلا میاد پشت پنجره میگه منم عاشق توام و کلی گریه میکنه میگه بیا بریم با هم ک لیلی میگه ابرو خانوادم چی میشه 

بعدش میشه عین ی مرده متحرکت میبرنش دکتر دکتر میگه شوک بهش وارد شده 

بعد چند وقت میرن باغ یاد مردن زن اول مهران میفته میخواد بره تو رودخونه خودکشی کنه 


تا صفحه28 این بوده 

بعد خواستم بزنم صفحه اخر ترکید

خدایا همه چیو سپردم ب خودت 💞
عکس العملش چی بود وقتی متوجه شد اون پسره نبوده؟  به خدا از فضولی دارم دق میکنم


روز عروسی فهمید..غش کرد طفلی..اون پسره هم اسمش اعلا بود گذاشت رفت فرانسه.لیلی هم ب خاطر ابروی خانوادش باهاش فرار نکرد

عاقبت هجوم ناگهان عشق,فتح می کند پایتخت درد را..
وای خدا چقد مریض ریخته اینجا 😣 تا حالا رمان نخوندن مگه


همینو بگو اه..منم عحیب رفته بودم تو حس عاشق این مدل رمانام

عاقبت هجوم ناگهان عشق,فتح می کند پایتخت درد را..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792