شدیدا استرس داشتم که دوباره بچم اذیتم کنه و بزنه به دیوونه بازی
انتظار داشتم دیگران درک کنن
وقتی میدیدم همسرم آرومه بهش می توپیدم عصبی شده بودم و پرحاشگر
یه شب گریه کردم که خدا آرامش سابقم رو بهم برگردون
من البته زود جلوشو گرقتم
حدودا یک هفته بود اینجوری شدم
رفتم مرکز بهداشت پیش مشاور
اون نامه داد ب روانپزشک و دارو تجویز شد
الانم کاملا بدون اسنرس هستم و آروم