خانوما شوهرم خیلی بیخیاله
حرص و جوش این زندگی رو فقط من میخورم
دعوامومم شد
یه وام جور کردیم با هزار مصیبت لنگ ضامنیم خودمو دارم میکشم برا جور کردن ضامن ریلکس ریلکس میگه مهم نیست پیدا میشه
خانواده شم که بی احساس دنبال کار بچه شون نیستن...
خدا ب دادت برسه
مامانش رو نمیندازه به دو نفر
بعد برگشته میگه بابای تو ضامن بشه
منم گفتم نمیتونم 4 سال استرس بکشم که قسطارو پرداخت کنی
توکل بخدا . عزیزم
چیکار کنمممممم؟؟؟
هیچی علاج نداره بابایه منم اینجوریه
چون خیالش راحته که تو کارارو جور میکنی. ی مدت هیچ کارنکن بهش بگو جور میشه عین خودش.. بعد اون میفته دنبال کارا.
خیلی ریلکشه بخدا میگم کی عروسی میکنیم میگه عجله نکن تا ابد که نامزد نمیمونیم
بعدم به من میگه کم صبری بس کن حرفو طول نده حرص نخوووور
این زمونه
هیچکس ضامن کسی نمیشه...
شوهرمنم اینجوریه
من همش حرص میخورم ولی اون عین خیالش نیست
سعی کن تو هم بیخیال شی.بگو تو وامو میخوایی بگیری به بابای من چه. فک فامیلای خودت بیان.بالاخره یه عمویی دایی هست
از بس بیکاری ک حرص میخوری بذارش بحال خودش اخرش میفهمه باید چیکارکنه الان میدونه خودش بیخیال باشه تو هستی برا همین قید نیس
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
