2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من ده سال پیش با عشق و علاقه با همسرم ازدواج کردیم ازدواجم هم سنتی بود ولی از اقوام بودن ایشون برا همین دورادور دوستش داشتم خیلی خیلی خوشبخت بودم شوهرم عالی ۱۹ سالم بود و دانشجو شوهرم شهرستان کار میکرد و من خودم یه جای دیگه دانشجو بودم بعد از یکسال عقد جشن عروسی گرفتیم و چون سه سال از دانشگاهم مونده بود شوهرم ازم خواست توی یه اتاق از خونه پدرش زندگی کنیم فقط خواهرشوهرام هم با من بودن توی اون خونه 

اخر هفته ها میومدم‌پیش شوهرم ولی در طول هفته شوهرم‌ پیش خواهراش بود برا شام و ناهار و غیره آخر هفته ها من دو روز فقط میومد شهرستان پنجشنبه و جمعه با هیچکس هم مشکلی نداشتم ولی از سال بعد زیر پوستی خودهر شوهرام اذیت میکردن ولی من محل نمیدادم میدیدم خیلی بهم فشار میاد میرفتم پیش مادرم باهاش درد دل میکردم اروم‌میشدم دوباره میومدم یعنی هیچوقت درگیری لفظی نداشتیم ولی اخم خیلی میکردن من خیلی دوست داشتم از اونجا برم ولی شوهرم دوست نداشت بنابراین منم هیچوقت به دوی شوهرم‌نیاوردم اخمای خواهراش هم بهش نمیگفتم چون واقعا عاشقانه همدیگه رو دوست داشتیم و برام‌مهم نبود تا اینکه درسم تموم شد بالافاصله ماه بعد باردار شدم 

فراموش کردم بگم توی دومین سال ازدواجمون جاری دار شدم یه جاری بزنهایت بدجنس و حسود اصلا رابطه خوبی با من و خانواده شوهرم نداشت اونا هم همیشه نالان بودن ازش مادر شوعرم همش گریه میکرد و از این حرفا من باردار بودم یه روز با هم‌تنها شدیم یه حرفی بینمون پیش اکمد بعد بهم گفت تو چقدر خوبی مادر شوهر همیشه به من‌میگه با نازخند رفت و آمد نکن ، تو باید خیلی خوب باشی مثل نازخند نباشی😑 نازخند لباس باز میپوشه جلو ما ( من وقتی با خواهر شوهرام تنها بودم خوب تاپ شلوار یا تاپ دامن میپوشیدم وقتی برادر شدهر یا پدر شوهرم میومد لباس مناسب با چادر میگرفتم ) هزار حرف و کوفت و زهر مار که فقط بین مابودبه جاریم گفته بودن ، ولی هیچوقت به خودم چیزی نگفته بودن انگاریه رابطه عادی داشتیم باهم‌

فراموش کردم بگم توی دومین سال ازدواجمون جاری دار شدم یه جاری بزنهایت بدجنس و حسود اصلا رابطه خوبی با ...

از کجا مطمئنی جاری ت راست گفته ؟؟؟

شاید میخواسته رابطه شما رو خراب کنه

دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟   تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت.   که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر‌ کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟   که می ترساندت از‌ من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت.    به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور :    * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏  اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم ) 

بذار هستيم عزيزم

تيكر بارداري نيست ميزنم ايشالا زود باردار بشم دوباره. بچم پاره تنم آسمانی شد بمیرم برا قلبت که دیگه نمیزنه فکر میکردم معجزه ای اما خدا گرفتت ازم قلبم داره تیکه پاره میشه لطفا برای ارامشم دعا کنید 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مربی رقص

88helia | 9 ثانیه پیش

مربی رقص

88helia | 47 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز