زمانی که من حامله بودم یکی از اقوام مامانم بعد از چند ماه حامله شد.هر دو بچه هامون نوه ی اول بودن و مادربزرگ پدربزرگا خیلی ذوق و شوق داشتن.من زودتر از مولد زایمان کردم و خیلی استرسی بودم و نگران و حالم بد بود.افسردگی گرفته بودم اصلا دوست نداشتم هیچکس بیاد.این فامیل مامانم روز پنج زایمانم که بچه ی من به خاطر زردی تو خونه زیر دستگاه بود اومدن.با اون یکی عروس و زنش
آخرش دیگه دیدیم،زشته پا شدیم،خداحافظی کردیم رفتیم.دم رفتن خانوم طرف ینی مادربزرگ بچه گفت آره بچه ی خواهرم زود دنیا ا مده بود تا چند ماه تو اتاق بود هیچکس حق نداشت بره ببینتش واز این حرفا! بعدشم پشت سرمون گفته بود وای چ ذوق و عجله ای داشتن بیان بچمونو ببینن!!!!!
انصافا زودتر از ده روز هم نباید رفت. چون زنی که تازه زایمان کرده هم درد داره و هم ناتوانه . اما ۲ ماه هم خیلی دیره شاید اونها هم تو دلشون از شما ناراحت شدن