دلم از ابن گرفته ک مادرم خیلییی سادس خیلی مهربونه اما جملاتشو با لحن بد و جمله بندی بد بیان میکنه عروسامون ک ماشالله خیلی بی ادب و تنبلن ناراحت میشن،دلم از این گرفته ک عرئسامون اصلا ب مامانم کمک نمیکنن مگه چی میشه کمک حالش باشن من خودم حیلییی ب مادرشوهرم کمک میکنم میریم خونشون بخدا همه کار میکنم اگه تنبلی کنم شوهرم واقعاااا برخورد میکنه اما داداشام اصلا اینطوری نیستن خیلیییی زن ذلیلن،امشب خیلییی گریه کردم از اینکه شوهرم خیلی بد اخلاق شده خیلی برا خانواده ش دل میسوزونه با اینکه خانوادش ب من و شوهرم نیازی ندارن اما شوهرم خیلی بفکرشونه همش میگه جای دور نمیریم اما داداشام اصلا اینطوری نیستن نیاز پدرومادرمو میبینن و دوتاشون ک رفتن راه دور احریه ک امیدمون ب این بئد همش دم از رفتن میزنه .خودمم راه دورم چیکارکنم همش درحال مقایسم مادرشوهرم فقط ی دخترش راه دور بقیه بچه هاش پیششن مدام کمک حالشن شاید از نظر خیلیا مشکلاتم ساده باشه اما من و مامانم واقعا داغونیم
دوستای گلم برای حاجت دلم یه صلوات مهمونم میکنید.دعا کنید دل مادر پدرم شاد بشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ولی مامانم میگه ازش انتظار ندارم،توهم اینجوری باش که راحت تره
نمیشه ادم از عروس انتظار داشته باشه بیاد کارای خونه مادر شوهر بکنه،ما خودمون میریم خونه تمیز میکنیم،مادرم به سختی خودش کاراشو میکنه عروسمون هم یه ظرف بشوره فقط