خانوما هوا گرم بود
اقام گفت با موتور بریم احیا
منم خیلی میترسیدم از موتور
یعنی یادم نمیاد اصن سوارشده باشم
قبول کردم
چ کیفی داشت خدایی
البته یکم میترسیدم ولی درکل خوش گذشت
کیا تجربه کردن؟
خوش میگذره نه؟
یار باشد بقیه همه بهونست
من یه بار سوار موتور داییم شدن، خیلی حال داد ولی یکم ترسیدم
مگه چقدتامسجد فاصلس ک خوش گذشته باشه؟
تابستونا شوهرم کلا موتور رو راه میندازه جاهای نزدیک با موتور میریم خیلی هم خوش میگذره
من تاحالا سوار دوچرخه و موتور نشدم.فقط یبار سوار موتور شدم با داداشم موتور پدربزرگمو کش رفتیم بعد یه سگ گذاشت دنبالمون دیگه سوارنشدم
من از بازار تا میدون منیریه با این موتورهای کرایه با شوهرم تازه عقد بودیم رفتیم کلی جیغ زدم
من عاشق موتور خیلی وقته سوار نشدم
اوووف من روانی موتووورررم ...همش ب شوهرم میگم ازین موتور گنده ها بخررر بریم دور دور ....الان چن ماهه سوار نشدم دلم لک زده😟😟😟😟
منم یه بار سوار شدم تویه جزیره.همسرم جلوپسرم وسط من عقب.تازه سربالایی بود.همش فکر میکردم از عقب میوفتم.
هرچه میگفتم وایسا.میگفت چیزی نمیشه.
خیلی خوش گذشت
بله ماتوزمان دوستی چه خاطره هایی ازموتورسواری داریم😊
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
