.من ۶ ماهه نامزدم.قبلا با نامزدم ۵ سال دوست بودیم .خانوادم بشدت بخاطر اینکه هنوز سربازه مخالف بودن بگذریم ما عقد کردیم.الان مشکلم اینه سر هر چیزی خانوادم باهام دعوا میکنن اخرم ربط میدن ب نامزدم تا یکم خستم میگن معلوم نیس چیکار کرده روحتو ریخته بهم .یا میگن میبینی بدون ما هیچی درصورتی ک من اصلا ازشون پول نمیگیرم نامزدم بعد پادگان ت ۱۲ شب کار میکنه صبم ساعت ۵ میره فقط ب خاطر اینکه اینحرفا رو نشنوه .ولی باز خانوادم میگن چون جهاز میخرن همش منت میزارن.یا هی میگن ما میدونیم زندگیت سختی میکشی ما سنم بالاس تجربه داریم اینده رو میبینیم توام بهت ثابت میشه همش منفی بافی میکنن ک اره کار پیدا نمیکنه اون .وقتی میاد خونمون نامزدم همش خانوادم باهاش بدن ولی اون احترام میزاره پیششون ولی پیش من گله میکنه اوایل نمیکرد ولی الان یه وقتایی میکنه. خانوادم منو سر افکنده کردن کاری کرن ک جلو نامزدم کوچیک بشم الانم خانوادم میگ چ معنی داره میاد اینجا هر هفته سر بزنه اصلا داماد نباید زیاد بیاد توام نباید زیاد ب ی اونجا.من چ جوری ب نامزدم بگم ک خونمون نیاد !؟؟؟؟چون خیلی وابسته اگه بگم نیا ناراحت میشه😣ب نظرتون راستشو بگم ک خانوادم مشکل دارن باهات.خیلی طولانی شد میدونم😢
راست میگن! اشتباه منو تکرار نکن! هر چی خانوادت میگن گوش کن!
نگوووو ها
چقد نامزدت خوبو نجیبه
نامزدتون زیاد ب منزل پدرتون رفت و آمد دارن؟؟
مشکلت یکم پیچیدست
به نظرم ی جلسه برو مشاور خانواده
تو ازدواج خانواده راضی نباشن از این مشکلات زیاد پیش میاد
خیر
تحمل تحمل
تا زودتر ازدواج کمی
به نظرم بد تورو نمیخوان ولی زبونشون و نحوه پشتیبانیشون ازت غلطه
به نظرم تا وقتی جهیزیه رو بخرن هیچی نگو
سعی کن زود بری خونه خودت
وقتی رفتی زیاد نیا خونه پدرت دیگه
خوب باخانواده ات محکم حرف بزن وهیچوقت اجازه نده ب نامزدت توهین کنن
وای بهتره به حرفای خانوادت اهمیت ندی
به نامزدت هم مواقع ای خواست بیادخونتون بگو من دوست دارم بیرون باشیم
راست میگن
این دوره شاغلا تو وضع خودشون موندن
دو سال دیگه به حرفاشون میرسی
نه عزيزم هيچى نگو قرار بذارين بيرن نه خونه اونا بريد نه خونه شما
من همه این ها رو تجربه کردم! ببین اگه این قضیه برعکس بود هیچوقت همسرت بخاطر تو نه قید خانوادش رو میزد نه پشتیبان تو در میومد پس تو هم بخاطر همسرت به اونا بی احترامی نکن صلاحتو میخوان
چند سالتونه
خودت الان چكار مى كنى ؟
