ن خدایی خوبن باهام بیش از حد دوسم دارن منم بخدا خوبم باهاشون اما همیشه از درون انگار شیطان گولم میزنه ک بد بشم باهاشون هی میگمرو ندم پرو بشن اما تو ظاهر واقعا نمیتونم بد باشم،شوهرمم مغرور و لجبازه لج کنه باهام ناراحت بشه ازم کاری میکنه ب غلط کردن بیفتم از بسس ک بی محلی میمنه بهم حرف میرنه اما بی محلیمیکنه
اون عزیزانی ک میگن حالا چ اشکالی داره دعوت کنید یا محبت کنید چند روز مادرشوهرمو بهشون قرض میدم تا تجربه کنن حس قشنگ عروس ایشون بودن رو
مشکل شبیه ب مشکل من نداری باهاشون؟؟اونا چطورن با شما
از این اذیت میشم ک چرا پیش میاد خانواده همسرم تنها خونم باشم اما خانواده من نمیتونن،ناراحتم از اینکه از اول رو دادم ب شوهرم خودشیرین بازی دراوردم همیشه قبل اینکه شوهرم بگه خودم زنگیدم دعوتشون کردم اینم الان فک میکنه وظیفه منه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
