اول که میگفتم روم نمیشه.
بعد میگفتم باشه صدا می کنم مادرجون اما دوباره کار خودمو می کردم میگفتم یادم رفت.
دیگه یه بار آخر سر کلافه شدم به شوهرم گفتم من همینو فقط می گم. من از خدامه تو هم اینقدر به مادر من احترام میذاشتی.
البته بعدها که بین مادرش و دامادش مشکل پیش اومد به شوهرم گفتم ببین چون من حفظ احترام و فاصله کردم از این مشکلات هیچوقت بینمون به وجود نیومد. اگرنه رومون به هم باز میشد و به هم حرفهای بدتری می زدیم....
کلا کلید موفقیت در هرکاری مداومت بر انجام اون کاره و این که جا نزنید.