ما برا اولین بار گوشه سالن حرف زدیم . ملت حاضر در مراسم خاستگاری هم سکوت اختیار کرده بودن و با لبخند ژکوند حرف زدن ما رو گوش میدادن .
مجردم
ما ک از قبل انقد حرف زده بودیم دیگ هیچ حرفی نداشتیم 😊
آخی یادش بخیرررررر واقعا چقد زود میگذره ...
من هیچی فقط اون حرف زد .منم تو فکر بودم که این به چهرش به چشماش نمیاد خیانت بکنه...بچه بودم فک میکردم به شکل و چشمه😂
هیچی دیگه فقط همو بوسیدیم و گفتیم رفتیم بیرون هرچی گفتن ما میگیم همومیخوایم و جوابمون بله است
من. فقط خدا رو التماس میکنم این روز برا من و عشقمم برسه خیلی خسته م
موقع حلقه نشون هم که شد گفت اجازه بدین یه لحظه بریم تو اتاق یه حرفایی مونده
اون موقع دیگه صمیمی تر شده بودیم
رفتیم گفتم چی شده بذار زودتر تموم شه
یهو بی مقدمه پاشو محکم گذاشت رو پام انقدر فشار داد سرخ شدم
گفتم چته؟؟؟
گفت مامانم گفته پا بذار رو پاش که حرفِ تو سر باشه همیشه😍😍😍😁😁😁😁😁
من شب خواستگاری رفتیم اتاق هول شدم تا در اتاق و بستم گفتم سلام بعد دیگه تا آخرش خندیدیم دیگه نمیتونستم حف بزنم
ما که نرفتیم دیگه تو 7سال گذشته حرفامون رو زده بودیم😅😆😆
اینم قصه تلخ من :بهش گفتم نمیخامش و راضی به این ازدواج الکی و پوچ نیستم ولی گفت مهم نیست من شکستم...
چون باهم دوست بودیم اصلا خانواده ها یادشون رفت بگن برید تو اتاق حرف بزنید
اومدن شربت خوردیم گفتیم بله قرار نامزدی گذاشتیم تموم شد😆
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
