سلام دوستان امشب رفتم خونه مادرشوهرم بعدازافطارساعت ده بودکه گفت بریم یعنی برم خونه مامانم، مااصفهان زندگی میکنیم اخرهفته هامیریم شهرستان پیش خانواده هامون، همون موقع که گفت بریم مادرشوهرم گفت کجا خربزه بیارم بخورین شوهرم گفت باشه منم اومدم بازنشستم بخورم یه برش کوچیک خوردم بازشوهرم گفت بریم کفتم من که چیزی نخوردم، خیلی یخه ودندونم دردمیگیره بالاخره خوردم ورفتیم توماشین دعواوفحش شروع شد، اینم بگم اخرهفته هاویش هم نمیخوابیم وشبامیره بادوستاش شب نشینی امشبم برارفتن به یه جایی بادوستاش قرارداشت که البته من بعدفهمیدم به نظرتون مقصرکیه؟؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزيزم باهاش صحبت كن بگو بخاطر احترام و علاقه اي كه به مامانت دارم نميخوستم دستشو رد كنم فكر ميكنم مامانت مهم تَر از برنامه هاي ديگه باشه اميدوار بودم تو هم با اين كارم خوشحال بشي ولي اگه ديدي متوجه نميشه بهش بگو من قصدم خير بوده متاسفانه تو ناراحت شدي ولي سعي كن وقتي عصباني ميشي خودتو كنترل كني عزيزم اجازه نده با فحش دادن روتون به هم وا شه