روز تولد 9 سالگیم برام شرابخوری آوردند😒
وای تازه عقد کرده بودیم رفتیم خونه دایی شوهرم اونم انقد پز میدن که ما باکلاسیم فلانیم .... تو پاکت به شوهرم 10 تومن داد به من یه ظرف ایرانی اندازه پیش دستی کریستال اشغالی ایرانی یه بار هم مادر شوهرم یه پیرهن داد که بهش میگفتن تیشرت جادویی کلی چروکه که میپوشی تو تن باز میشه
خیلی زشته کسی برات کادو میاره ببری برای کس دیگه میخای استفادش نکن ولی به کسی هم نده . من خودم دیدم این مدلیشو خیلی بهم برمیخوره اگه کسی باهام اینکارو بکنه
دوس دختر داداشم براش یه دفتر خاطرات خریده بود. یعنی اینقدر باهم خندیدیم، داداشم میگفت آخه کی تو این دوره زمونه خاطره مینویسه اونم پسراااا
خیلی بده بخدا ،من سال اول نامزدی شوهرم میخواست واسم تولد بگیره همه فامیل و دعوت کنه انقد مامانم داد و بیداد کرد که خونه خودشون گرفت حتی نگفت من غذارودرست کنم 😥همیشه خدا اینجور مواقع ناراحتم کرده امسالم که مادر شوهرم به مناسبت تولد من دعوتشون کرده میگه نمیام چرا خودت تولد نگرفتی اون و زحمت دادی هر چی بش میگم خودم نمیدونستم متوجه نیست
وقتی بچه داشته باشی اینقدر بهش محبت میکنی و بیان میکنی که برات عادی میشه بعددیگه به مرور به دیگرانم میتونی راحت ابراز کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
