2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پز زیر پوستی بود😂😂

ن بجان خودم.اخه مژه های خواهرشوهرم اینا سه برابرمژه های من بلندوپرپشتن منم میخام اونجوری باشم.البته مال اونا ارثیه😢😢ولی من ازاین شانسانداشتم

چشم حساسه چیزی بهش نزن

یه بار یه نفر اومد محل کارم ، اونم میخاست مژه هاشو پر پشت کنه مواد زده بود بهشون همه مژه هاش ریخته بود

خدا به هرکسی یه جذابت های خاصی داده 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد
من ندوس اخه.شمانمیدونی چ محلولی خوبه؟؟

من خودمم امروز تاپیک زدم بیشتر چیزایی که شنیدم  روغن کرچک و وازلین اما یه محلولی هست مخصوص مژه هاست محلول پرپشت کننده مژه اویدرم

من ندوس اخه.شمانمیدونی چ محلولی خوبه؟؟


سلام برا مژه ، اینجا برو، لینکها رو واردشو


https://www.google.com/search?q=مژه نی نی سایت&oq=مژه ن&aqs=chrome.2.69i57j0l3j69i60.4432j0j4&client=tablet-android-lenovo&sourceid=chrome-mobile&ie=UTF-8

سربازی هستم/که به کشتن وقت میروم/تا دوردستها/پرچم دشمن خانگی.....من مومن یامذهبی به معنای کاملش نیستم، فقط دوست دارم که باشم_مشغول فراگیری چهارمین رشته تحصیلیم هستم.من عاشق  کمک کردنم : از طب سنتی واسلامی،سلامت،روانشناسی،مسایل مذهبی،ادبیات و فرهنگ و برخی موضوعات اطلاعات نسبی دارم : اگر ضرورتی بود بپرسید،شاید کمکی ازم براومد _از همه مهمتر:من محتاج دعای همه عزیزان هستم،باسپاس    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فاصله

حمیدم355h | 9 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز