ميفهمم شرايطتو، من خودم جدا شدم البته توي عقد، ولي هيچوقت رفتار خونواده مثل زمان دختري نميشه، ميدونم حالت بده و احتياج داري حتي يكي با سكوت كامل بشينه كنارت، ولي يكم سعي كن نشنوي حرفاي بقيه رو، مادرت هر چي باشه سنش بالاتر از توه، تحمل كمتري داره و حرف و حديث اطرافيان خيلي براش اهميت داره، زياد جلوش ظاهر نشو كه حرفاشو بشنوي، من خودم مادرم خيلي هوامو داشت يعني سعي ميكرد، ولي با كوچكترين حرفش انگار يكي خنجر ميزد به جونم، الان حدود ٤ سال ميگذره و تازه شايد ي سري حرفارو بدون ملاحظه من بزنه مثلا اينكه سر طلاقت من خيلي غصه خوردم، منم سعي ميكنم سكوت كنم و نشون ندم به هم ريختم ولي بعد توي خلوت خودم داغون ميشم. متاسفانه اين شرايط افتضاح ماست، فقط به خدا توكل كن، ازش بخواه بهت ارامش بده، نميدونم مادرت چه شخصيتي داره ولي من فكر ميكنم توي همچين شرايطي هر صحبتي راجب اين موضوع فقط دلخوري و سو تفاهم پيش بياره پس مدارا كردن و سكوت بهتر ه.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بخدا مامانم گفت من با تو عمرن با تو به دادگاها بیام
من دادگاه نرفتم وکیل گرفتن. یه قرونم نگرفتن ازشون از مهر. گفتن ما آبرو داریم. نمیدونی روزی ک رفتیم پزشک قانونی برای معاینه چقدر گریه کردم از حرفاشون. نمیدونم کی بدبختیام تموم میشه
دوشیزه بودم برای گواهی دادگاه. نمیدونی چ تیکه هایی خانوادم انداختن فقط با گریه نشسته بودم با گریه رفتم تو با گریه معاینم کردن. خدا از باعث و بانیش نگذره