2777
2789

گذاشتن خونه سالمندان و حتی چند سالی یکبار هم بهشون سر نمیزنن چون ساده فکر میکردم میگفتم چقد ادمای بدذاتین ولی حالا هی دارم بیشتر ب این نتیجه میرسیدم ک حق دارن شاید پدر مادر خیلی بد داشتن شاید برای ارامش خودشون مجبور بودن کاش قضاوتشون نمیکردم 

«برای همه چیز دیرشده بود من خوب میدانستم که دیگر شبیه به آن زن عاشق سابق نیستم.»

از بدی های پدرم هرچقد بگم کم گفتم همینو بگم که هیچوقت برام پدر نبود یعنی بود و نبودش برام فرقی نداشت ولی الان سرطان گرفته و من فقط بخاطر رضای خدا نگهداری میکنم ازش وگرنه اصلا برام عین پدر نیست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کلا کارمون شده قضاوت سرک کشیدن تو زندگی بقیه

این موردا رو همه قضاوت میکنن و هیچکس حقی ب بچه ها نمی‌ده

«برای همه چیز دیرشده بود من خوب میدانستم که دیگر شبیه به آن زن عاشق سابق نیستم.»

از بدی های پدرم هرچقد بگم کم گفتم همینو بگم که هیچوقت برام پدر نبود یعنی بود و نبودش برام فرقی نداشت ...

چرا اونا بخاطر رضای خدا خوب نبودن 

«برای همه چیز دیرشده بود من خوب میدانستم که دیگر شبیه به آن زن عاشق سابق نیستم.»

دیگه چی میشه کرد پدره احترامش واجبه

من بابام هیچوقت پدر خوبی نبود ولی بد م نبود ولی حاضرم اگه ی روزی نیاز داشت همه کاری براش کنم ولی مامانم ی عالمه بهم آسیب زده ینی حاضر نیستم حتی جوابشو بدم چ برسه کاری براش کنم

«برای همه چیز دیرشده بود من خوب میدانستم که دیگر شبیه به آن زن عاشق سابق نیستم.»

اینو فیلمای صدا و سیما تو مغز مردم کردن که انگار خانه سالمندان شکنجه گاهه و مادر و پدر هرکاریم کنن قدیس هستن و بچه باید از خودش و همسر و بچه ش بزنه و به اونا خدمت کنه😑من انقدر مورد میشناسم .پدری که نذاشت دخترش درس بخونه به زور شوهرش داد الان زندگی دخترش داغون با دوتا بچه شوهره ولش کرده.مادری که از پسراش فقط پول میکنه و اختلاف میندازه تو زندگیشون و...همه پدر و مادرا خوب نیستن

دقیقا باهات موافقم .اونایی که دم از احترام و ثواب و خدا و پیامبر میزنن همونایی ان که نمیدونم پدر و مادر بد چه زجرهایی به آدم میدن.من یکی که بریدم به اندازه کافی پرستاری مادرم رو کردم دیگه توان ندارم ی قدم هم براشون بردارم خودمم آدمم خودمم زندگی دارم.تا تو خونشون بودم ی روز خوش نداشتم چندبار با خودکشی ترسوندمشون دست از سرم بردارن حالا اومدم خونه خودم نفس بکشم مریضیشون افتاده گردن ما.خدایا کمکم کن

مادرم خیلی مهربون بود ولی سالهای اخر عمرش هم خودش اذیت شد خیلی هم ما بابام هم همینطور با اینکه چند سال بعد بخشیدمش 

ولی الان خیلی خیلی دلم برای دوتاشون تنگ شده برای روزای بچگیم دیگه هیچکس هیچکس به خاطر خودت تورو نمیخواد 

حتی بچه های ادم هم تا یه حدی تحمل ادم رو دارن 

من همیشه میگم الهی که خدا خودش بهم رحم کنه و محتاج هیچکس نشم 

ولی قطعا اگر محتاج شدم هیچ وقت خودمو نمیندازم رو دست پسرم که تمام عمرم و جوونی و تفریح و اسایششو بخاطر نگهداری من خراب کنه 

خودم با عزت و احترام میرم خانه سالمندان

من همیشه میگم الهی که خدا خودش بهم رحم کنه و محتاج هیچکس نشم ولی قطعا اگر محتاج شدم هیچ وقت خودمو نم ...

شاید واقعا خانه سالمندان جای بدی نباشه حداقل هم ین و سالاد اونجام دوره‌م هستید نه اینکه صبح تا شب تک و تنها بنشینی تو خونه چشمت به در باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز