اول عقدمون روز تولدم یه جعبه گل گرفت با یه انگشتر خیلی ناز به قول خودش کلی گشته بود با دوستش 
میگف فلانی همش غر میزده خستم کردی (ما هم کلاس بودیم و بایکی از بچه های دانشگاه رفته بود )و شبش هم.کیک و تولد 
ولی اولی و آخرین سورپرایزش بود که فک میکنم تقصیر خودم شوهر داری بلد نبودم ای کاش یه کم ناز و ادا داشتم   
انگشتر هم گم شد که اونم ماجرااها داره خیلی دوسش داشتم