عزیزم بعضی از خونواده ها بی فرهنگند. خودتو بخاطر بیشعوری آنها ناراحت نکن. دو تا خواهرشوهرای منم عقد کردند بمن و جاریم نگفتن. یکیشونو خواب دیدم که مراسم عقدشه و شوهرم تنها رفت ولی بعد به شوهرم گفتم باورش نمیشد که خواب دیده بودم.یکیشون حس ششمم گفت و رفتم . ولی خوب خیلی حرص خوردم. اما خوب شد که رفتم همیشه می تونم بگم من کم نذاشتم و البته موارد بعدی تو زندگیشون یه جورایی کم گذاشتم و دقشون دادم.
می دونی بعد فهمیدمهر دو خواهرشوهرام نامزدی نافرجام داشتن بخاطر همین از ترسشون به کسی نگفتن