سلام بچه ها انقد دلم شکست امروز شوهرم پدرمنو دراورده واقعا دیگه خستم از زندگی شوهرم بشدت رفیق بازه یع ساله ازدواج کردیمپنجشنبه ها میره پیش دوستاش ازساعت 11 تا 3 4 همه دوستاشم سیگارین اینم سیگاری کردن هرشب هرشب سیگار میکشه خونه بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم من شاغلم خیلی قسط داریم شوهرم همه درامد هر ماهشو میده ب قسطاش منم مجبور میشم خرج خونه رو بدم کارمم خیلی سخته همش سرپا وقتی فک میکنم وارم جونیمو حیف میکنم اخرم شوهرم ب حرفم گوش میده میخوام سرمو بزنم ب دیوار امروز صبح پاشدیم دعوامون شد منم حرصم دراومد گوشیشو انداختم گوشیش شکست ازصب قهریم یه عالمه هم بهم فحش داد بهم گف پدرسگ ازصب باهم حرف نزدیم تازه حاریمو بردارشوهرم خونه ما بودن اونا نامزدن اعصابم خورد شد ک انقد جلوی اونا ضایع شدم واقعا شوهرمو حلال نمیکنم باهزارتا قرض و قسط ک بیشترشو خودم دادم یه ماشین 21 تومنی خریدیم قرار بودوقتی ماشینو ب نام زد بعدش بزنه ب نام من ولی هروقت گفتم بهش به شوخی مسخره بازی حرفو عوض کرد ولی هم خانواده اون هم خانواده من فکر میکنن ماشین ب نام منه واقعا دیگه نمیدونم باچه زبونی بگم بهش خدایی شما جای من بودین بااین شوهر چیکار میکردین الانم قهریم من اتاق خوابم اونم داره تلویزیون نگاه میکنه ..ب نظرتون چیکار کنم دوس ندارم قهرکنم چند روز برم خونه بابام چون فک میکنم وقتی جونم ب لبم رسید باید اینکارو بکنم 😢😢