یکی اسیب مالی بود که یکی از اقوام مادرم چندسال پیش یک پول درشت ازش قرض گرفت که خونه بخره و به دروغ گفت بعدا هم من کمکتون میکنم و اون پولو ریز ریز پس داد
یکی هم زن عموم که زنگ میزد به مامانم و خبر کشی میکرد از اقوان بهش که چیا گفتن و اشوب بزرگی توی فامیل به پا کرد
البته الانم خودش روزگار خوشی با عروسش نداره. ظاهر خوبه ولی باطن داره سکته اش میده