فلفل تو دهن خودتون بریزید که توی عصبانی و ناراحتی هرچیزی رو جلوی بچه نگید دوست عزیز🥹🥹
پسر منم یکی دوبار حرفایی که اصلا نگفته بودیم رو رفته بود از تخیلات خودش به عمش گفته بود براش توضیح دادم باعث میشه ناراحتی پیش بیاد ما دیگه نمیتونیم بریم خونه عمه اینا و چون عمه هاشو خیلی دوست داره خیلی بهتر شد
خدایی گل گفتی
روح و روان و تربیت بچه رو ول کردن که معلوم نیس چیا بهش میگذره
چسبیدن به اینکه چیکار کنیم حرف نزنه
میبینی بچت این شکلیه اول که تربیتش کن
دوم اینکه همونجور که تو اتاق دوراز چشم بچت س ک س میکنی حرفاتونم تو اتاق بگین
کار سختی نیس
دختر من8سالشه
او نروز رفته جلوی همکارای همسرم گفته بابام شبا تو خواب خیلی میگوزه ( همسر رییس سازمانشونه )
بهش گفتم چرا گفتی
گفت هی اونا سوال کردن بابات چی کار میکنه
کی میگوزه و...
مطمئن باش از بچه سوال کردن و گیر دادن اونم گفته
منم حرصم گرفت حق داریا
اینو از اول ازش پرسیدن عادت کرده
مامان همسر منم چیزای بیخود رو از پسرم میپرسید مثلا کجا رفتید چی خوردید و اینا،خیلیی هم باهم خوبیم ن که از سر لج باشه
منم ی سری بحث انداختم گفتم من به بچم میگم جایی رفتی کور و لال برگرد اصلا ن چیزی به ما بگو من دیدی تعریف کن
خوشم نمیاد یاد بگیره حرف بیاره ببره
دیگ ندیدم بپرسه
باید با خودش حرف بزنیم دارن این بچه روله میکنن علناااااا جلوش با بچه جاریم از پارک برمیگردن خونه یا برا اون خرید میکنن فقط دختر منم اینا رو میبینه میگمش نرو پایین زیاد باید پیش ما باشی یا جورابش خیس بود اومد رو قالیشون یه دادی زدن قشنگ رنگ لب بچم پرید باید متوجه باشه نباید بره حالا پدر مادر من در ماه شاید ۳ میلیونی براش خرج میکنن چقدر میخوانش بچم اونا رو هیچ نمیخواد
یه طوری این قضایا به نفع توهه
تا بچت بفهمه اونا بدرد دوستی نمیخورن و تو کمتر بزاری بره پایین
منم عین این مشکلا رو داستم با دخترم برا تنوع دوست داشت بره پایین و با اعصاب خورد برمیگشت .جلوشو مبگرفتم ناراحت میشد
منم گذاشتم بره ولی هر بار میگفت منم میگفتم ببین گفتم نرو پایین بمون پیش خودم .تا بزدگتر شده الان باید التماسش کنم بریم یه سر بزنیم بیایم
یه بدی دیگه هم داشت تربیتش از دستم درمیومد .میخواست به میل اونا بشه .مثلا دختر ۷ساله رو میخواستن مجبور کنن روسری بزنه و با چادر
