بی سیاستی کردی خودتو حساس نشون دادی سگ محلی میکردی مفهمید
مثلاً یه بار با شوهرم اومدن دنبالم بریم جایی نشسته بود جلو حتی منو دید پیاده نشد و کل مسیر فقط با شوهرم حرف زد
یه بار بهم گفت من و محمد(شوهرم) تصمیم گرفتیم قهوه تلخ رو ببینیم
یه بار با شوهرم خونه مادرشوهرم تنها بودیم جاریم خونش بغل مادرشوهرمه برنج گذاشته بود رو گاز مادرشوهرم همش میرفت میومد درو شوهر باز میکرد،میخواستم سس درست کنم سالاد بخورم جاریم گف من سس آماده دارم درست نکن رفت دیگ نیومد گفتم لابد یادش رفته نیم ساعت بعد در زد شانسی من رفتم درو باز کردم دیدم با حوله تن پوش اومده جلو در سس بده با اینکه هر سری میومد شوهرم درو باز میکرد و امکانش بود بازم شوهرم بره جلو در
اینا همش دوران نامزدی اتفاق افتاد
کاش همونموقع که شوهرت برا جاریت خودشیرینی میکرد درجا شمام برادرشوهرتو تحویل میگرفتی اینجوری هم شوهرت و هم جاریت خودشونو جمع میکردن که جواب های هوی هس
نمی دونم ولی یه چیزی درست نیست دیگه
مثلا شوهرت اگه میخواست حرصتو دربیاره چرا باید از طریق جاریت این کار رو بکنه؟ از برادر خودش خجالت نکشید؟ اصلا چرا فکر کرد تو روی اون حساس میشی؟
این همون اول اومد تو ذهنم ولی نگفتم، چون کلیت ماجرا رو نمی دونستم
الان که اینا رو گفتی باز عجیب تر شد
ببین نمی خوام شک کنی، اصلا
ولی بیشتر مراقب باش، سعی کن ته و توی قضیه رو دربیاری
بخدا خودمم در عجبم یه مرد چطور میتونه انقد بیخیال باشه
حتی چند وقت پیش خونش بودم داشت آلبومو نشونم میداد گل این عکسای بچگی بچشو شوهرم دوران مجردی برده آتلیه انداخته😐 خب که چی بشه
یا مثلاً گف شوهرم منو چون دوست داشت مادرشوهرم اوایل ازدواج سعی داشت منو از چشم شوهرم بندازه ولی با تو کاری نداره چون شما دوران نامزدی یک جوری بودین ک انگار همو دوس نداریم (زیاد دعوا میکردیم) میترسید😐😐😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
