مادرشوهرم زنگ زده که پدرت مریضه بیا ببرش دکتر،شوهرم یک هفتس بخاطر کارش که مشکل پیدا کرده خواب درست و حسابی نداره،حالا خواهرش هم بیکار تو خونس، الان شوهرم رفت دنبال باباش ببرتش دکتر برای سر ما خوردگی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تو کارای خانوادگی این مدلیشون دخالت نکن. اگر خود شوهرت پیشت گله کرد نظرتو به خود سوهرت بگو. اما خودت مستقیما با مادر شوهر یا خواهر شوهرت صحبت نکن و دخالت نکن. اخرش کاسه کوزه ها رو روی سر تو میشکنن.
پریروز روز مادر برای مادرش هم زنگ زده به ما ،تنقلات بخرین و بیاین،خوب ما کلفتیم دائم؟بیکاری یه تکونی ...
خب عزیزم پس حق داری ،منم همین مشکلو داشتم هردیفه زنک میزد بیاین ببرینم دکتر میرفتیم دوباره میگفت باز بریم یه دکتر دیگه ،دوباره دوبارع دوباره تا ده تا دکتر سر یه سرماخوردگی ساده ،یا زنگ میزنه کولر بخرین بزارم تو اتاقم با اینکه تو هالشون یه بزرگ هست یا بیاین انبارو برام سرامیک و برق بکشید 30 تومن هزینه برق کشی افتاد تو پاچمون نگفت دستتون بشکنه یا اصلا خودتون دارید بخورید یا نه بخدا دوماهه یخچالمون خالیه هیشکی درک نداره