طرف الان پولداره دانشجو سال اخر نورولوژیه گفت به زودی مدرکمو میگیرم بچه طلاق بوده ی سختیایی ام کشیده ۴ سالش بوده پدرش ولشون کرده رفته یه زن دیگه گرفته الانم بچه های خودشو داره اینم ارتباطش با پدرش تلفنیه خیلی دیر ب دیر خودش میگه یه سختیایی کشیدم تعریفرکنم میشینی گریه میکنی بهم گفت من واسه مادرم عکستو فرستادم ازت تعریف کردم ازت حالا مامانش شرایط منو بفهمه حتما سکته میکنه پسرش میخاد بیاد منو بگیره خود پسره ام بعضی وقتا تو حرفاش یهو جو میگیرتش میگه من پزششکم من هر کسی نیستممم نمیدونم چی
منم بچه طلاقم خیلی خیلی سختی کشیدم درسمو ادامه ندادم جایگاه اجتماعی ندارم ظاهر و هیکل اونقدر خوببم ندارم ک چشمگیر باشم وضع مالیمون اصلا خوب نیست تو خونه مستاجری ایم وسیله خونه خوب نداریم مبل نداریم هیچی نداریم بعدا روم نمیشه خانوادمو بهش نشون بدم حتی بابام یه ادم ظالم بی سواد یه بارم سکته کرده اصلا اداب اجتماعی بلد نیست ظاهر خوبی اصلا نداره ابرو ادمو میبره تو رو خدا نگید چرا باباتو اینجور میگی چون خیلی بهمون ظلم کرده نمیتونمم اینارو ب پسره بگم البته طلاق پدر مادرمو میدونه ولی از جزئیات خبر نداره کاش خودش میرفت منم دلم نمیخواد تحقیر بشم حتی تو چت با پسره احساس حقارت دارم ک من در حد این نیستم چکار کنم خب؟ شاید بعدا بتونم با پول اون پیشرفت کنم یا ب یه جایی برسم اما ادمیم نیستم برم زیر بلیت کسی میترسم بعدا بهم سرکوفت بزنه بگه تو تو خونه بابات هیچی نبودی اومدی اینجا ادم شدی
