ببین هرچقدم بگی خوبن هرچقدم ارومن و کاری بهت ندارن اما بااااز یه مسئله ای پیش میاد که نشون میده اشتباهه پیششون زندگی کردن
الان منم چند طبقه فاصله دارم باهاشون ، ببین از دوربین مداربسته نگاه میکنه تا مارو تو پارکینگ میبینه مامانش، سریع زنگ میزنه کجا میرید ، یا اگه شوهره نباشه میگه بچه ها کجا دارن میرن
یا مثلا اون اوایل وقتو بی وقت میومد جلو درمون تا درو وانمیکردم ول نمیکرد
بعد میرفت به شوهرم میگفت زنت چرا خونش بهم ریخته ست چرا فلان چرا بیسار
مثلا ۹ صبح میومد منو از خواب بیدار میکرد توقع داشت جاهام پهن نباشه
انگار میومد مچ گیری
منم یبار خونشون بحث مهمون سر زده سد، گفتم من اگه مادرمم سر زده بیاد خونم خوشم نمیاد ، مهمونی که یرزده بیاد خونت لایق اینه بهم ریختگی ببینه چای کهنه دم و مبوه پلاسیده بزاری جلوش ، معمونی که برای خودش ارزش قائل باشه از قبلش یه خبر میده تا ادم اراسته پذیرایی کنه