امید پول رو از بابای بیژن پس گرفته بود ......
کی خونه رو تصویه کرده بود پس چرا نفهمیدم نگفتن ..اخه بنگاهی گفت تصویه شده خونرو خریده باباهه معامله قرار بوده فسخ بشه نشده بیژن به امید گفت توکه گفتی پول و پس گرفتی ولی پدرم خونر و معامله کرده بیژن گفت چی نه من پولم و گرفتم بابات حلالیت خواست دیگه نفهمیدم کی خونه گرفته بود