زنداداشم همه چیزشون تعریف میکنه

ولی درست نیس اینکار

کلا محلشون نزار هر چیم گفت بگو منکه گفتم اول اشنا شید بعد

خدا ب داداشت رحم کنه والا من اگ پسر بودم زنم اینجوری بود اصلا تحملش نمیکردم

رسما دیوونه است. انگار برای خاله بازی امده نه ازدواج کردن

این عروس به درد مادرشوهر من می خوره که هر روز زنگ می زد گزارش ریز کارهام می خواست

همینو بهش بگو با زبون خوش

ما موقع عقد برا اولین بار دست همو گرفتیم عاقد که خطبه رو گفت نمیتونستم دستاشو بگیرم حلقه دستش کنم از بس دستم میلرزید اونم دستاش میلرزید اما نه به اندازه من😂

اینکه کناز همسرش بشینه یا سر بزاره رو شونه ایناش چیز مهمی نیست چندان ولی خب یسری کارا مختص خلوته نه تو جمع

همه مثل هم فکر نمیکنن

احتمالا خیلی کمبود محبت داره، ولی بازم اینکه در حضور دیگران مرز نداره عجیبه

بالاخره حیا و خجالت و حریم خصوصی مفاهیمیه که تو 26 سالگی انتظار میره یه دختر بدونه

داداشت با شرایط اوکیه یا خسته شده؟ به نظرم بفرستیدشون مشاوره و یه بار هم بشین دوستانه باهاش صحبت کن. بگو فلانی مثلا این رفتارا جلوی دیگران صحیح نیست، این همه ماچ و بوسه مال اتاق خوابه! قرار نیست هر مشکلی بینتون پیش اومد کوچیک و بزرگ زنگ بزنی به دیگران، هر دو بالغید که ازدواج کردید باید بین خودتون حل بشه. پای خانواده برای موضوعات خیلی حاد و بزرگ باید وسط کشیده بشه

به نظر میرسه سن عقلیش کمه

اخ اخ امان ازینا که خونه خودشون ابرو دارن وخونه مردم جلف . ما هم عروسمون از فدای عقد اومد خونه مادرم تا یکسال وقت عروسی. درست همسن من و خواهرم بود . مامانش میکفت برادر بزرگ مجرد داره زشته جلو اون مبادا دلش بخواد . اخه زنبکه ۲ تا خواهر شوترم سن دختر خودت داره این جلف بازیا چیه تو خونواده مادرشوهر . ولسه همین من ازینجور ادم سمی ها حالم بهم میخوره

منم یه هفته بعد از دیدن عقد کردیم

شوهرمم همون شب اول ...

تقصیر من ک نبود

چ ربطی ب ناز دختر داره

والا شوهر من زورش بیشتر بود

حالا اتفاقات رو میگه آره اونم شاید از سن کمشه

واویلا

وای چقدر عقده داره همه چیزشو به نمایش بذاره

به مامانش زنگ بزن بگو به دخترش بگه خودشو جمع کنه

بگو ما دوست نداریم حیا بینمون از بین بره