دوستان من پار تنرم تهران زندگی میکنه. ایشون به مدت 6 ماهه مدام میگه کی بیام ببینمت؟ آخرین بار فک کنم تیر ماه بود اومد زنجان و منو دید. من خودم زنجان زندگی میکنم. این آقا پسر که پار تنرم هست برام نسبتا خوب خرج میکنه اون سری برام نیم ست نقره ولی خیلی ظریف گرفته بود و چن تا وسایل دیگه.. با هم رفتیم سفره خونه..چند بار قبلش هم اومده بود شهرمون.. حالا من رفتم گیلان خوابگاه و ایشون میخواد بیاد اینجا.. خانوادش مخالف را بطه ی ما هستن و من ترسم اینه که پدرش بیاد اینجا و همه چیو خراب کنه. با اینکه 29 سالشه ولی پدرش خیلی خیلی سختگیره. از طرفی برام کلی هدیه گرفته. یه تیشرت شلوارهای ست که از اون جنس خوب ها و گرون هاست و گردنبند نقره و از این آویز باربی اصل ها و چیزای دیگه.. خودش اصرار داره بیاد خیلی اصرار داره. از طرفی میخواد دو روز اینجا بمونه و من باید تایم زیادی رو باهاش سر کنم و در خوابگاه ساعت 10 میبنده ولی مادر من هر روز بهم زنگ میزنه من تا 8 یا نهایت 9 باید خوابگاه باشم. و مادرم گه گاهی بهم تصویری زنگ میزنه ببینه کجا هستم ولی خیلی هم پیگیر نیست. ولی خب ممکنه یهو زنگ بزنه. از طرفی نگران پدر اون پسره هستم که همه چیو خراب نکنه و هم از خانوادم میترسم که زنگ بزنن ولی خب منم اومدم اینجا آزاد باشم. به نظرتون من چکار کنم دقیقا؟؟؟ سنم کم نیست 27 سالمه..