شوهرم مامور اداره برقه و میره شماره کنتور هر خونه رو می نویسه بعد یک بار تعریف میکرد زنه با چادر آمد درو باز کرد بعد خودش رفت که این کنتور از تو حیاط برداره بعد این همینطور که داشته میرفته پاش به چادر گیر میکنه و میخوره زمین🤣🤣😐 و اونجا بوده که چادرش میره بالا و با شو.ر.ت بوده و لخت واای شوهرم میگفت این بنده خدا نمی دونست چطوری در بره هر وقت یادش میرفتم خندم میگره
شوهر من چند وقت پیش دو نفر و ل خ ت در حال چایی خوردن دیده بود وسط کوچه😂😂 وای من یه جوری ازش میپرسیدم انگار داشت فیلم اکشن تعریف میکرد میگفت اصلا حیلی براشون عادی بوده🤣🤣