شوهرم آنقدر که همه فامیلش عمر نوح دارن زنده آن حالا منکه پدرم فوت کرده بزور میبره سر مزار پدرم الانم میخام برم با مامانش میگه حالا واجب نیست نرو منم گفتم خداکنه یکی ازت بمیره تا به رسوم و آیین یکم احترام بذاری
خدابیامرزه پدرتون
حالا حس شما قابل درکه ولی درست نیست
شما چون پدرتون فوت شدن علاقه پیدا کردید که با این روش خودتون رو آروم کنید و حق میدم بهتون
از اون طرف به جز شوهرتپن هم بقیه حق دارن چون درکی درموردش ندارن
در ضمن رسمی که دیدم انجام میدن فقط اینه میوه شیرینی یا حلوا میگیرن پنجشنبه یا روز خود برات میبرن سر خاک و خیرات میکنن
خدا پدرتون رو رحمت کنه به شما آرامش بده
نمیدونم این رسم هارو شنیدم فقط
نماز وقران وخیرات الان بیشتر احتیاج هست
فلسفه چراغ رو هم نمیدونم چی هست
طبیعیه عزیزم چون تو شرایط تو نبوده ولی اونم یک روز میفهمه دیگه
با این فکر که اون درکی نداره خودت رو آروم کن بعدم بهش بگو من میدونم الان من رو نمیفهمی اما من اینجور آروم میشم احساس خوبی میگیرم
اگه اون نیومد خودت برو یا اینکه تو خونه یه چیز درست کن برا همسایه ها ببر و بگو خیرات برات پدرت هست براش فاتحه بخونن
اینجوری هم روح پدرتون شاد میشه
من امروزشیرینی وشکلات خریدم بین همسایه هاتقسیم کردم برای پدرشوهرم
دیگه سرخاک نمیریم تاپنج شنبه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
